Saturday, April 28, 2007
حسین باستانی
محمود احمدینژاد، ديروز روح الله حسينيان را به عنوان مشاور سياسي – امنيتي رييس جمهور منصوب کرد و دليل اين انتصاب را "تعهد دينی و انقلابی و سوابق و تجربيات ارزشمند حسينيان دانست. انتصاب روح الله حسينيان، پيش از هر چيز، از زاويه بازتاب اين انتصاب در دستگاه امنيتي کشور، اقدامي قابل درک است. به طور مشخص، به نظر مي رسد انتصاب حسينيان، در دستگاه امنيتي موجود که از "چپ گرايان" دوره رييس جمهور سابق نيز کاملا تصفيه شده، در حفظ و بهبود رابطه رييس جمهور با "راست گرايان" حاکم بر اين دستگاه، از تاثير مثبتي برخوردار خواهد بود. فراموش نبايد کرد که حسينيان، در برحه اي بسيار حساس که گمان مي شد همه چهره هاي جناح راست، نيروهاي تندروي دستگاه امنيتي را فراموش کرده اند، با تمام قوا براي دفاع از اين نيروها به ميدان آمد و به خاطر اين "استقامت"، تاثير بسيار مثبتي در ميان نيروهاي فوق بر جاي گذاشت. سخن از زماني است که به دنبال پي گيري قتل هاي زنجيره اي روشنفکران توسط دولت خاتمي در سال 77 و افشاي نقش داشتن نيروهاي وزارت اطلاعات در اين قتل ها، شخصيت هاي جناح راست با "نامردي" به نفي هر گونه ارتباط و همفکري خود با نيروهاي عامل قتل ها پرداختند و متعاقبا، تريبون هاي رسانه اي آن جناح، با تبليغات وسيع مدعي شدند که عاملان، مشتي "خائن به نظام" و "جاسوس آمريکا و اسراييل" بوده اند که کسي پيشتر از "هويت واقعي" آنان مطلع نبوده است. در چنين شرايطي بود که روحالله حسينيان، در 20 دي 77، در اولين قدم با حضور در تلويزيون و توصيف عاملان قتل ها به عنوان افرادي "مذهبي" و "اهل فكر"، مقتولان را "از مخالفان نظام" و بعضا "مرتد" و "ناصبي" [کساني که به معصومين توهين کرده و واجب القتل اند] دانست. پس از آنکه هويت سعيد اسلامي (امامي) پس از اعلام "خودکشي" وي در زندان به عنوان عامل عملياتي اصلي قتل ها معرفي شد، نقش حسينيان در دفاع از نامبرده و همفکرانش برجسته تر شد. روح الله حسينيان، بر خلاف تريبون هايي چون کيهان، که علي رغم دوستي ديرينه مدير مسوول آن با سعيد اسلامي، پس از مرگ مشکوک وي انبوهي از اتهامات "امنيتي" و حتي "اخلاقي" را به نامبرده وارد مي کرد، در مجلس ختم او شرکت کرد و در اظهار نظري جنجالي تاکيد نمود: "سعيد اسلامي كسي است كه اگر انصافي بود و ميآمدند در رابطه با امنيت، خدمات ايشان را تشريح ميكردند، آن وقت ما ميفهميديم كه آن بنده خدا، چه خدمت بزرگي در بحرانيترين زمانها انجام داده است." (صبح امروز-7 شهريور 78) حسينيان حتي ابايي نداشت که به صراحت انجام قتل ها توسط سعيد اسلامي و نيروهايش را نيز مورد دفاع قرار دهد: "من نفي نميكنم. من تحليل خودم اين است كه سعيد اسلامي، به احتمال خيلي زياد در جريان قتلها بوده، چون سعيد اسلامي واقعاً اعتقادش اين بود كه مخالفين جمهوري اسلامي بايد از دم تيغ گذرانده بشوند و در اين زمينهها تجربه هم داشت." (صبح امروز-28 شهريور 78) وي همچنين اولين کسي از شخصيت هاي جناح راست بود که نسبت به نحوه مرگ سعيد امامي نيز به صراحت ابراز ترديد كرد و بعد از آن، با سخن گفتن علني از شکنجه متهمان قتل ها و برخي اعضاي خانواده شان (براي "اعتراف" به آن که دشمن نظام، جاسوس بيگانه و منحرف اخلاقي بوده اند) جنجال بسيار آفريد. اين رويه او، در شرايطي که نيروهاي دستگاه امنيتي کشور با خشم ناظر اتهامات، بدرفتاري ها و نهايتا "خيانت" ساير مسوولان راستگراي کشور به دستگير شده هاي وزارت اطلاعات بودند، به افزايش باز هم بيشتر وجهه او در ميان اين نيروها و به ويژه همکاران سعيد اسلامي انجاميد. وجهه اي که احتمالا، تا کنون براي نامبرده محفوظ مانده است. خلاصه کنيم: با توجه به سوابق روح الله حسينيان، به ويژه پس از ماجراي قتل هاي زنجيره اي، مي توان گفت که آقاي احمدي نژاد، با انتصاب وي به سمت مشاور سياسي – امنيتي خود، امکان بهتري را براي تعامل با دستگاه امنيتي" راستگراي" کشور – که در آن، "تصفيه شده هاي" وزارت اطلاعات در زمان خاتمي دوباره به کار دعوت شده اند - ايجاد کرده است. با انتصاب روح الله حسينيان، ساختارمديران امنيتي دولت نهم، بيش از پيش از منطقي واحد تبعيت خواهد کرد. کافي است به ياد آوريم که در اين دولت، وزير اطلاعات محسني اژه اي، وزير کشور مصطفي پورمحمدي ، قائم مقام وزارت کشور محمد باقر ذوالقدر .. و اکنون، مشاور ويژه رييس جمهور در امور امنيتي ، روح الله حسينيان است؛ که هر يک از آنها، سوابقي کاملا مشخص و کمابيش مشابه در فضاي امنيتي کشور دارند. پيش بيني رفتار امنيتي حاصل از چنين جمع "هماهنگي"، البته کار چندان دشواري نخواهد بود.
*****
روح الله حسينيان: احمدي نژاد دشمن را فشرد اعتماد: به اسارت گرفتن دوباره نظاميان متجاوز انگليسي بي شک نقطه عطفي در تاريخ سياسي ايران بود. انگليسي ها در طول تاريخ معاصر ايران همواره با ايرانيان منش ارباب بي مروتي را داشته اند که فاقد هر گونه ترحم، انصاف و انسانيتي بوده. اشغال بوشهر هنگام مناقشه ايران در هرات، قرارداد تقسيم نفوذ ايران به سه منطقه نفوذ با روسيه در سال 1907، اشغال ايران در جنگ جهاني اول و دوم، تهديد مرزهاي ايران در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت، طراحي کودتاي 28 مرداد، حمايت احمقانه از شاه در سال 1357 و مخالفت با نهضت اسلامي ايران، حمايت از قرارداد استعماري رويتر، قرارداد رژي، قرارداد دادرسي، قرارداد نفتي 1312، تحميل قرارداد کنسرسيوم در سال 1334 و دخالت هاي سياسي در عزل و نصب وزرا و نخست وزيران، خصوصاً بعد از شهريور 1320 و... همه نشان از اين مدعاست.اما عجب اين است که حاکمان انگليس هنوز پيام انقلاب اسلامي را درک نکرده اند و همچنان در حال و هواي دهه هاي گذشته سير مي کنند. البته بريدن از گذشته، آن هم براي عده يي اشرافي که هنوز نخوت اربابي در دماغشان باد انداخته بسيار سخت است. آنها هنوز فراموش نکرده اند که سفيرشان در ايران نخست وزير تعيين مي کرد و يک روز در ميان در کاخ شاه توماري از رهنمودها را براي شاه قرائت مي کرد.اهميت به اسارت گرفتن پانزده نظامي متجاوز انگليسي زماني مشخص مي شود که بدانيم، انگليسي ها نقشه يي جعلي را تهيه و منتشر کردند که حتي دولت عراق هم مدعي آن نيست و اين مي رساند که انگليسي ها مي خواستند بناي اختلاف مجددي را در اروندرود بريزند که با عمل تجاوزگرانه خود به آن رسميت دهند.اسارت نظاميان انگليس اين توطئه شيطاني را خنثي کرد و نشان داد مرزداران شجاع ملت ايران بيدارند و از مرزهاي ايران اسلامي پاسداري مي کنند و به انگليسي هاي توطئه گر اجازه نمي دهند بساط اختلاف ديگري را پهن کنند.اما مهم تر از همه تحقير دولت انگليس بود. دولت انگليس که با نقشه هاي شيطاني خود ايرانيان را آزمايش مي کرد، پاسداران شجاع اسلام چنان پوزه اش را به خاک ماليدند که بلر و حزب شيطاني اش تا سال ها بايد تاوان اين حماقت را پس بدهند.از طرف ديگر اين عمل شجاعانه ايران به امريکاييان و دولت ها نشان داد در جنگ رواني، ايرانيان مرعوب نشده اند؛ نه تهديدات امريکاييان، نه قطعنامه هاي شوراي امنيت و نه جنايت هاي دولت هاي اروپايي هيچ کدام کارگر نيفتاده اند. به همين جهت بوش، بلر، شيراک و سولانا با هم به فغان آمدند و سر بر سقف کوبيدند.اما مهم ترين قسمت سناريويي که انگليس سطر اولش را نوشت و ايران آن را به اتمام رساند، آزادي اسراي انگليسي بود. ايرانيان بي اعتنا به عربده هاي غربي ها سيزده روز نظاميان انگليسي را نگه داشتند، وقتي عربده ها فرو کشيد و رجزها به خواهش ها تبديل شد و دلالان سياسي نااميد شدند رئيس جمهور اسلامي ايران در يک مراسم بزرگ مطبوعاتي ابتدا پاسداران انقلاب اسلامي را که بار ديگر براي ملت ايران عزت آفريدند مورد تشويق قرار داد و به آنها درجه شجاعت اعطا کرد و سپس به مناسبت تولد پيامبر اسلام و معراج عيساي مسيح و عيد فصح عفو اسرا را اعلام کرد. مراسم آزادي، مرا به ياد جوانمردي هاي مبارزان مسلمان انداخت؛ رئيسعلي دلواري، عمر مختار، عزالدين قصام. اين مردان شجاع وقتي که اسراي انگليسي و ايتاليايي و يهودي را از موضع شجاعت و رأفت اسلامي آزاد مي کردند، چنان ضربه هولناکي به دشمن وارد مي کردند که تا مدت ها دشمن سرگيجه مي گرفت و انگيزه سربازان خود را فرسوده مي يافت.اقدام بسيار ظريف و هوشيارانه احمدي نژاد در جمع بين شجاعت و رأفت نشان از درايت و برنامه يي بسيار کارشناسي شده مي داد که در ابتداي امر، دشمن را وادار به چنگ و دندان نشان دادن کرد و چون طرفي نبست پوزه به خاک ماليد و سرانجام چنان از گردونه خارج شد که بازيگر اصلي در اين کارزار احمدي نژاد به نمايندگي از مردان و زناني شد که شجاعانه دشمن را ميان انگشتان خود فشردند و سپس جوانمردانه به او گفتند به خانه ات بازگرد. فقط بايد در اين ميان از شر حسودان داخلي و خارجي به خداوند پناه برد؛ حسوداني که چشم پيروزي دولت احمدي نژاد را نخواهند داشت و دست به هزاران شايعه خواهند زد.
پنجشنبه، 6 اردیبهشت 1386
منبع ادوار نيوز